یادآوری: ^{این مطلب تحقیقی - تاریخی را آقای خلیل دانش برای ما از بامیان فرستاده اند که از ایشان سپاس گذاریم.}

پا گذاشتن انسان به کره خاکی " زمین " بیانگر هزاران تحولات در این کره است، آغاز زندگی در این کره با پاگذاشتن آدم و حوا و بدنیا آوردن فرزندان چون: هابیل و قابیل بیان گر قدرت و سروری است این موضوع سبب میشود که انسان حتا به برادر خود هم سروری نموده ولو به کشتن برادرش منجر شود، اولین قاتل انسان قابیل، به همه موجودات نشان داد که انسان در روی زمین درنده ترین و خطرناک ترین موجود است، اولین موجودی که سنک کینه و نفرت را بر فرق برادرش میزند و اولین خونی که توسط انسان در میدانی بنام زمین رخیته میشود، وبا گذشتن هر روز بوی آن خون وارد دماغ انسان های بعدی روی زمین شده میشود.وفاجعه انسانی می آفرینند.

^{جنگ زندگی انسان ها را نابود می سازد و هر از چند گاهی، تمام داشته های بشریت را به مسخره می گیرد و نسل های بعدی را، خشن و جنگ طلب به باور آورد. به جنگ "نه" بگویید.}

خواستم سری بزنم به چند تحول تاریخی روی زمین، تحولی که قابیل آغاز گر است و میراث دارانش ادامه دهنده، و تحولی که هابیل قربانی اش بوده و ادامه دارد. باید تذکر داد که انسان ها در خلق فاجعه ها بشتر درخشیده اند تا ایجاد فضای صلح و آرامش، فاجعه های که ظاهرا به عنوان تکنالوژی و دست آورد بوده و لی در برایند اش هزاران غم و اندوه بازتاب یافته است به این معنا که هر دست آوردی انسانی میلیون ها قربانی و بد بختی در قبال داشته که قربانیان آن دست آورد ها هم خود انسان بوده ومیباشد.
1- دوره بر بریت یا زندگی مغاره نشین.
در این دوره انسان ها زندگی مشترک داشته و برای آنکه نیاز های اولیه خود رارفع نماید، مجبورا در پی بدست آوردن نان شده و به همین منظور در تلاش بوده که از هر نوع آلات برای شکار حیوانات و اشجار و نباتات ریز دیگر استفاده نموده تا به زندگی شان ادامه دهد، حیوانات درنده از جمله مقتولین آن دوره میباشد، همانطوریکه انسان در پی آسایش هستند تلاش های زیادی نموده است تا چیزی جدیدی را کشف نماید برای زندگی بهتر این انگیزه سبب شدتا بالاخره کشف آتش صورت گرفته البته کشف آتش در نوع خود بزرگترین دست آورد انسانی بود ه و بنا بر استناد تاریخی ، زمانیکه انسان ها در مغاره های کوه ها زندگی میکردند، مجبور بودند برای حفظ جان خویش از سنگ ها برای ساختن خانه ها استفاده کنند، لذا در اثر تصام سنگ ها جرقه بوجود می آمد که انسان را به فکر وا داشت تا آتش را کشف نماید، آتش کشف گردید و انسان های برای گرم ساختن و بختن غذا از آن استفاده میکردند. اما استفاده دیگری که از آتش صورت میگرفت سوزاندن انسانهای ضعیف و ناتوان بودند، هرگاه انسان جرمی را مرتکب میشد به آتش انداخته شده، به سزای اعمالش میرسید، میخواهم بگویم علی الرغم اینکه آتش سهولت های زیادی را به ارمغان آورد ،اما بیشتر اوقات کمکی بزرگی برا ی فاجعه انسانی بوده است؛ انسان ها سوختانده میشود به انوا ع مختلف، در آنزمان مجرم به آتش انداخته میشد، اکنون همان آتش فاجعه ای مثلی انتحار و انفجار را به ارمغان آورده است.
2- دوره اولیه" ایجاد خط و کتابت"
ایجاد خط یکی ازبزرگترین دست آورد انسانی در بستر تحول تاریخی است این دست آورد، بزرگ ترین هدیه انسان های دوره های اولیه است زبانهای گنگ را به زبان گویا تبدیل کرده و خود زمینه بهترین ارتباط انسانی بوده و میباشد. کشف خط در کشور های مصر، یونان، روم ، آریانا و... بر غنای تاریخ افزود. اما تحولات تاریخ این دوره، همان طوریکه میدانیم مصر یکی از قدرت مند ترین سرزمین در دوران ما قبل تاریخ است، سر زمین عجایب و سر زمین فرعونیان، تگینه های قدرت مند سر زمین مصر تما م کنترول اوضاع را دردست داشته و از هیچ نوع بازی برای رسیدن به قدرت دریغ نمی ورزید، فرعون فرزند خدای مصریان سروری مصر را به عهده داشت.
یکی از دست آورد های آن زمان اهرام ثلاثه است که امروز همه به دید تجلی تاریخ نگاه میکند، اما من فکر میکنم اهرام ثلاثه مصربا وجود مدنیت تاریخی یکی از بزرگ ترین نماد فاجعه انسانی در زمان خودش است. در ساختن آنها هزاران انسان به قتل رسیده ، زمانیکه انسان ها به بردگی گرفته میشد مجبور بود هر آنچه را آقایش دستور میداد، انجام دهد. برده ها سنگ های به اندازه کوه را باید بر میداشت تا اهرام اعمارشود، سنگ ها را از راه های دور ودراز می آوردند گرسنه و تشنه! در این میان انسانهای زیادی بودند که از لحاظ قدرت فزیکی خیلی ضعیف و ناتوان بود تعدادی در مسیر راه از ناتوانی جان میدادند،و تعدای هم که توانایی داشتند، تحت قانون بالای آنها رفتار میشد. هر کی در انتقال و چیدن سنگ ها بر دیوار کوتاهی نماید، فورا خودش در زیر همان سنگ گذاشته شده و دیواربالایش اعمار میشود.این یک نمونه از حکومت آنزمان مصر است، صد ها کشتار و قتل عام بنا بر دلایل مختلفی صورت گرفته ،هزاران و شاید میلیون ها انسان قر بانی خشونت انسان دیگر شده اند.
در یونان، روم و چین هم همینطور. به عنوان مثال دیوار چین درست مثل اهرام ثلاثه مصر آباد شده و در نوع خود بزرگترین فاجعه انسانی را به بار آورده است.
3- دوره فیودالی "وسطا"
این دوره دوره ارباب است ، اربابی که فقط فاجعه می افریند و زندگی میکند.همان طوریکه میدانیم ارباب صاحب اختیار است هر آنچه را اعمال نماید درست است و غلام مجبور است انجام دهد و گرنه باید با زندگی وداع کند. در این دوره مالکان بزرگ زمین بوجود می آید زمین ها دردست چند مشت اربارب هستند، ارباب گار گر استخدام میکند برای نگهداری و کاشتن زمین ها، نوع رفتار ارباب در این دوره در برابر گارگر یا غلام به شکلی است که گاگر در اختیار خویش نیست، برای اربابش گار میکند بدون محدودیت زمانی، اما مزد همه درجیب ارباب ریخته میشود، هزران نفر از گرسنگی میمیرند این نوع فضا را همین ارباب بوجود آورده وگاهی تمام سرمایه را در انحصار خویش قرار داده تعدای در کوچه ها از گرسنگی و تعدای در خانه اربابش تحت فشار های جسمی و روانی قرار گرفته و به کام مرگ کشانده میشوند.
4- دوره ماشین "جدیده"
این دوره یکی از بزرگترین دورهای فاجعه انسانی است در این دوره تاریخی شعله های آتش به فراز آسمان زبانه میزند. ماشین بوجودآمده فقط برای یک تعداد سرمایه دار. کار خانه بوجود آمده و گارگر استخدام میشود برای بهتر زیستن سرمایه دار . گاگر مجبور است شب و روز پشت ماشین کار کند تا صاحب ماشین را آسایش دهد، نمیخواهم بیشتر به چگونگی ایجاد ماشین بی پیچم، فقط میخواهم فاجعه های انسانی این دروه را به بررسی گیرم.
اول: انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789م
یکی از انقلابات بزرگ در تاریخ بشری است، گا رگران در این دوره به فکر آزادی شده میخواهند حرکتی را انجام دهندکه از قید اسارت رهایی یابند. انقلاب آغاز میشود در برابر سرمایه داری. گارگریکه با کمترین امکانات در برابر غول های سر مایه دار قرارگیرد چه خواهد کرد؟ جواب روشن است سرمایه دار چون ماشین های بزرگ قتل و کشتار را در اختیار دارد و از طرفی یک عمر سروری کرده است هرگز نخواهد گذاشت که برده اش بر او فایق اید. لذا سلاح های خانمان سوز را دردست منفوره شده اش گرفته از طفل گهواره گرفته تا پیر مرد عصا دست را به قتل میرساند. آمار دقیق کشتار این مقطع از تحول تاریخ را به خاطر ندارم و لی بدون شک هزاران نفرگرسنه و ستم دیده قربانی ماشین میشوند. اما میدانیم که سر مایه دار قدرت مند شده و در پی سعایت های دیگر هستند تا اینکه اندیشه فاشیستی در آلمان بوجود می اید برای خلق یک فاجعه بزرگ تر.
دوم: جنگ جهانی اول.1914-1918م
این دوره ریشه عمیق در وجود قابیل دارد، قابیل که کینه تولید کرد در این دوره در سرزمین بنام آلمان گسترش پیدا کرد. المان یکی از کشور های است که مسبب جنگ جهانی اول که میتوان گفت مسبب فاجعه بزرگ انسانی در کره خاکی است سرزمینی که قوم پرستی به اوج کمال میرسد "فاشیزم" یکی از دست آورد های نازی های آلمان یا آدولف هتلر فاشیست است. هتلر خالق یک بختی بزرگ در جامعه انسانی است" برتری صرف برای آلمانی است و مردم آلمان انسان های با فضیلت در کره خاکی " زمین" هستند". اعلام جنگ میکند و چند کشوررا با خود متحد ساخته و از هیچ نوع ترفندی برای رسیدن به قدرت دریغ نمی ورزد. لازم نیست به جزئیات موضوع بی پیچم، فقط میخواهم بگویم که جنگ جهانی اول 1.5 میلیون انسان را به کام مرگ کشانده و چندی میلیون انسان دیگر معیوب وبی سر پناه شدند که خود از بد ترین نوع بدبختی است.
سوم: جنگ جهانی دوم.1939-1945م
همه بر خود مبالند عصر اتم غایت پیشرفت تکنالوژی است، من میگویم این عصر غایت وحشی گری در نوع خودش است. کینه و نفرت که از ناکامی جنگ جهانی اول به دل هتلر مانده بود، در جنگ جهانی دوم میخواهد جبران نموده و سنگ افتخار یک جنگ دیگررا بر سینه زند، تاریخ مینویسد" جنگ جهانی دوم جنگ هتلر است" لذا آغاز گر این فاجعه بزرگ هم هتلر فاشیست است، در این جنگ میلیون ها انسان به قتل می رسند که خود هتلر هم از جمله قربانیان این جنگ است و در حدود چهل میلون معیوب میگردند. بزرگ ترین فاجعه در بزنگاه بنام زمین است.
ر.5- عصر حاض
این دوره شاهد یک جنگ متفاوت از همه دوره هاست، مشهور ترین جنگ این دوره به نظر من دوجنگ است.
اول: جنگ سرد از 1945-1990م
در تعاریفی که از این جنگ میشود، این جنگ را بیشتر به پیشرفت تکنا لوژی جدید نسبت میدهد" جنگ سرد را جنگ فکری وفنا وری بین دوبلاک، شرق و غرب یعنی روسیه و آمریکا میداند، در این دوره هر دو بلاک اجازه ندارد برحریم یک دیگر تجاوز کرده و به شکل مستقیم از سلاح در برابر هم استفاده نمایند. هر کدام در پی انکشاف تکنالوژی هستند. گر چند ظاهرا هدف پیشرفت است ولی بازهم قربانی چندین هزار انسان را درقبال دارد. خدعه ها یکه در این دوره چیده میشوند بر سر کشور های مثل" افعانستان، بوتان، ویتنام و چند کشور دیگر" حمله شوری به افغانستان، حمله آمریکا به ویتانم و حملات مشترک دیگر، که این خود منجر به کشته شدن چنیدین هزار انسان در کره خاکی شده است.
دوم: تروریزم"انتحار و انفجار"
خطریکه اجرایش آسان اما فرجامش ویرانگر از همه ویرانگری ها، جنگی که فرهنگ را تحدید میکند، جنگی که قربانی بی خبر میگیرد، جنگی که حمله کننده و حمله شونده هر دو قربانی است و جنگی که ریشه در فاشیست المان دارد. اگر بگویم هیچ تحول بدون قربانی نیست درست است میپذیرم، و میگویم تروریز هم یکی از جنگ های است که باید در عصر کنونی باشد اما حیرانم چرا مبارزین در برابر این جنگ آنقدر ضعیف شده که حتا از خویش هم دفاع نمیتواند.
درواقع این جنگ در نوع خود یک جنگ جهانی است و لی قربانی این جنگ بازهم مردم بی گناه بوده و قدرت مندان فقط تما شا گر اند و بس. برایم جالب است تما شا گران متضاد شعار های بشردوستانه ای خویش عمل میکند، گوش ها کر شده اند از شنیدن این همه حقوق بشر گفتن ، آزادی فریاد زدن، دموکراسی و صلح نجوا کردن، اما عملی در کار نیست. آنهایکه خود را مدافعین حقوق بشر میداند به چه ایده ای از خود را پاسدار حقوق بشر و آزادی دانسته، آیا بشر فقط در امریکا زندگی میکند وآیا ساز مان ملل فقط در کشور های اروپایی و آمریکایی وظیفه دارند. بیایند اکنون در برابر تروریزم از خود قدرت نشان دهند و تروریزم جهانی را از پا در آورند.
یکی از قربانیان این جنگ هزاره هاست تاریخ تروریزم ریشه عمیق درترفند های حکام زبون گذشته افغانستان داشته و هر نوع حمله بر این مردم از نوع فاشیستی بوده فکر میکنم قتل و کشتار زنجیره ای هزاره را در این روزه ها باید تلنگری باشد برای مدافعین حقوق بشربه این معنا که بشر دوستان جهان نباید در برابر عمل وحشیانه قوم گرایی سکوت کرد و هیچ حرکتی از خود نشان ندهند. هزاره ها ملتی است که حق زندگی و حق ازادی داشته وهیچ گونه ظلم و را بر خود روانداشته و نخواهد داشت. کشته شدن این ملت به مثابه دردی بزرگ تاریخی است فراموش و سکوت در برابر این درد، فراموش کردن تاریخ انسانیت بوده و کتمان این فاجعه انسانی در نوع خودش خیانت بزرگی در تمام تحولات تاریخی است.لذا همه ای آنهایکه به انسانیت می اندیشند و به آزادی باور مند است مسئول هستند تا برای خاموش کردن این شعله سوزان فاشیستی تلاش ورزیده و به پاس احترام حقوق انسانی و بشر دوستانه عملا وارد میدان مبارزه شده و از حقوقو محرومین دفاع کنند. فاجعه انسانی در پاکستان به مثابه هر فاجعه انسانی در دنیا و بستر تاریخ است، کسیکه سکوت را بر حرکت در برابر این ظلم ترجیح دهد نه تنها خیانت کرده بلکه شرمسار تاریخ بوده و در واقع جهل کاری میکند.
^{در نتیجه میخواهم بگویم که رفتارفاشیست گرایان گذشته تاثیر عمیق در اندیشه های ظالمین امروزی داشته، این روز های قتل و کشتار انسان های بی گناه فریاد ها را به فراز آسمان بلند کرده و بدون هیچ جرمی به تیر بسته میشوند، یک مشت افراطی خون خوار و فاشیست بدون هیچ هراسی در جمع حاضر شده و میکشند؛ اما از حقوق بشر و ساز مان ملل هیچ خبری نیست. حتا رسانه ها هم از بازتاب این فاجعه انسانی خود داری میکنند، معنای این سکوت این است که خود همین مدافعین در خلق فاجعه دست دارند. رفتار قابیل در وجود انسان های بی درد و بی درک چنان عجین شده که نه تنها گریه های اطفال و مادران ستمدیده تاریخ را نشینیده بلکه، بر بلندی بزنگاه نشسته و تماشا میکنند، آیا این است دفاع از محرومین و انسانیت؟ لذاست که میخواهم بگویم تاریخ بشر سراسر خیانت و قتل و خون را در قبال داشته و زمین هم میدانی برای تیر بستن بی گنا هان و معصومین میباشد.}

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: